اينها را مامان ميگويد. ولي بعد كه بيدار ميشوم، سوزشي را توي چشمهايم احساس ميكنم. حتماً با همين سوزش است كه بيدار ميشوم.
تابستان است و آيدا روزها در خانه تنهاست. او عاشق كلاغهاست و صبحها به اشتياق آنها از خواب بيدار ميشود و سراغ درخت سپيدار پشت پنجرهي اتاقش ميرود كه انبوه كلاغها سياهش كردهاند. امروز هم مثل هر صبح ديگري شروع شده. با پيام تلفني مادرش و سفارشها و يادآوريهاي هميشگي.
ولي وقتي آيدا از در آپارتمان بيرون ميآيد تا به خريدهاي مادرش برسد، توي آسانسور چشمش ميافتد به يك جعبهي كادوپيچشدهي زيبا با روباني طلايي كه به شكل عجيبي به ديوارهي آسانسور تكيه داده شده است؛ درست مثل امپراتور كوتولهي سرزمين ليليپوت در كتاب سفرهاي گاليور...
نويسندهي رمان «امپراتور كوتولهي سرزمين ليليپوت»، «جمشيد خانيان» است و نشر افق (66413367) اين كتاب 85 صفحهاي را با قيمت ششهزار تومان منتشر كرده است.
- معلم متفاوت
ما خيلي بدشانسيم كه توي دنيا آدمهايي به اسم معلم وجود دارند. ولي از آنجايي كه ما هم به آنها سنجاق شدهايم، بهترين كاري كه ميتوانيم بكنيم اين است كه آرزو كنيم يك معلم جوان و امروزي داشته باشيم، نه يك معلم پير و بداخلاق.
كساني كه تازه معلم شدهاند قوانين را نميدانند، براي همين راحت ميشود از شر چيزهايي كه معلم قديميها با آنها اعصاب آدم را به هم ميريزند راحت شد. من اينطوري فكر ميكردم و خيلي هيجان داشتم كه ميخواستم بروم كلاس پنجم، چون قرار بود يك معلم تازهكاربه اسم آقاي تراپت بيايد سر كلاس ما.
هفت دانشآموز مدرسهي اسنوهیل سال پنجم سختي را آغاز كردهاند. «جسیکا» تازهوارد و حساس است و برقراري ارتباط با ديگران برايش سخت است.
«پیتر» دردساز، «لوک» باهوش، «آلکسیا»ي قلدر، «دانیال» خجالتی و بیاعتمادبهنفس و «جفری» از مدرسه متنفر است. «آنا» هم بهخاطر وضعيت خاصش خیلی تنهاست. اما آقای تراپت با بقيه فرق دارد. مهربان است و رفتار دوستانهاي با بچهها دارد و به پيشرفتشان اهميت ميدهد.
البته اواخر سال تحصيلي اتفاق غيرمنتظرهاي رخ ميدهد. وقتي بچهها در حياط مدرسه مشغول برفبازياند، يكي از گلولهها به پشت سر آقاي تراپت ميخورد و...
رمان «بهخاطر آقاي تراپت» نوشتهي «راب بايا» است و «راحله پورآذر» آن را ترجمه كرده است. انتشارات ماهك (22414951) اين كتاب 272 صفحهاي را با قيمت 14هزار تومان منتشر كرده است.
- دوست خيالي
در آن دوران كه توي خيابانها زندگي ميكرديم، من و كرنشا زياد نميتوانستيم با هم اختلاط كنيم. چون هميشه كسي بود كه حرفمان را قطع كند. اما عيبي نداشت. ميدانستم كه او آنجاست و همين براي من كافي بود. بعضي وقتها اين تنها چيزي است كه از يك دوست توقع داري.
وقتي به آن روزها فكر ميكنم، بيشترين چيزي كه يادم ميآيد كرنشا است كه روي سقف مينيون ما سوار بود. من از پنجره به بيرون زل ميزدم و به منظرههاي مبهمي كه بهسرعت ميگذشتند نگاه ميكردم.
خانوادهي چهارنفرهي «جكسون» دوران سختي را پشتسر ميگذارد. پدر بيمار شده است و كارش را از دست داده و مادرش در رستوارن كار ميكند. ولي شرايط مالي خوبي ندارند و بايد مدتي در يك مينيون زندگي كنند.
جكسون بچهاي منطقي است و سعي ميكند براي خانوادهاش دردسر درست نكند. اما دوست خيالياش «كرنشا» كه گربهاي بسيار بزرگ است، به كمك جكسون آمده و حضورش ماجراهايي در پي دارد...
رمان «پاستيلهاي بنفش» نوشتهي «كاترين اپلگيت» و ترجمهي «آناهيتا حضرتي» است. اين كتاب 196 صفحهاي را انتشارات پرتقال با قيمت 12هزار تومان منتشر كرده است.
- فراز و نشيبهاي زندگي مانوليتو
من به مادرم گفتم كه آخرش بالأخره يك روز بايد واقعيت زندگي را به جونور بگوييم تا بداند چه چيزي در انتظارش است. مادرم هم گفت به وقتش اين كار را ميكند و فعلاً حال و حوصلهي دردسرندارد. من گفتم: «جونور در واقع يك سگ مي خواهد، نه برادر.»
مامانم داد زد: «سرم را بردي! اينقدر روي اعصابم راه نرو! هميشه دوست داري سربهسرم بگذاري!» من هم گفتم: «بسيار خب، هيچ ايرادي ندارد، ولي از ما گفتن بود.» پدربزرگم به من اشاره كرد كه ساكت شوم. چون يك نظريه داشت كه ميگفت نبايد با مادرهاي باردار يكيبهدو كرد، چه برسد به مادر من كه هيچوقت نميشد با او يكيبهدو كرد.
چند سال گذشته است، ولي زندگي «مانوليتو» همچنان فرازونشيبهاي خودش را دارد. با دوستش گوشگنده و «ييهاد» قلدر محله، پدرش كه هميشه در جاده است، مادرش كه ساده از نافرمانيها نميگذرد، پدربزرگ كه بيشتر وقتش را دركافهتروپسن ميگذراند و جونور كه هرچند هنوز عزيزكردهي مادرش است، ولي در شيطنتهاي مانوليتو هم شريك است.
ولي آنها يك خواهر كوچولو به اسم «چيرلي» هم دارند. دخترك بااستعدادي كه حتماً روزي هنرمند بزرگي خواهد شد.
«لطفاً به من نگوييد مانوليتو» جلد هشتم مجموعهداستانهاي مانوليتو است. اين كتاب 144 صفحهاي را «الويرا ليندو» نوشته و «سعيد متين» ترجمه كرده است. نشر چكه (88547295) آن را با قيمت هفتهزار تومان منتشر كرده است.
نظر شما